‏نمایش پست‌ها با برچسب متفرقه - اظهار نظر. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب متفرقه - اظهار نظر. نمایش همه پست‌ها

شنبه، آبان ۱۶، ۱۳۸۸

حکایت زلزله های هرمزگان و اعتماد عمومی مردم

شاید بعد از نه ماه ننوشتن باید چیز دیگه ای می نوشتم. اما موضوعیه که خیلی این روزها ذهنمو درگیر کرده. از زمستان 87 بود که مجموعه ای از زلزله های قوی و ضعیف قشم و بندرعباس را می لرزاند. البته سابقه این زمین لرزه ها را باید به سالهای دورتر هم برد. در سالهای 81 تا 83 که خودم هم انجا بودم چندین بار شاهد این اتفاق بودم و لرزه خیز بودن این منطقه را خودم هم درک کرده ام. شاید مهمترین زلزله سالهای اخیر 6 آذر 84 با قدرت 6 ریشتر بود که بیمارستان نوساز خلیج فارس در قشم را برای سالها تعطیل کرد (مرداد امسال در توافق نامه ای میان دانشگاه آزاد و سازمان منطقه آزاد دوباره راه اندازی شد) و هزاران کاشانه را از هم پاشاند.
هدف اصلمی من انتقاد از زلزله یا ضعیف بودن خانه ها و بیمارستانها نیست. منظور اصلمی من طرز فکر مردم این بخش ایران درباره نظام و حکومتشان است.
این شبها مردم بندرعباس و قشم شبهایشان در پارکها و خیابانها صبح می شود. شایعه و اضطراب موج می زند میان مردم. بالا تا پایین, جوان تا پیر بر این باورند که مانورهایی انجام شده. انواع سلاحهایی که آزمایش شده باعث این سرگردانی آنهاست. سلاحهای اتمی. ریختن اورانیم در دریا. و و و و.
خیلی بد است مردم دولت و حکومتشان را این همه دور و در مقابل خودشان احساس کنند

چهارشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۷

به گِل نشستن در 60 روز

شايد نزديك به 30 سال است كه احداث ميانگذر درياچه اروميه مهمترين خواسته ارموي هاست. از طريق اين را فاصله زماني اروميه تا تبريز از 4 به 2 ساعت تقليل مي يابد. بعد از پلهاي عجيب و غريبي كه سپاهي ها بر روي درياچه زدند و چند روز بيشتر دوام نياورد، احداث پل به مناقصه بين النللي گذاشته شد( طبق شنيده هاي من البته). طرحهاي خارجي ها همه رد شد و پل به شركت صدرا سپرده شد. ناگفته نماند كه امكان ساخت پل كه دو ساحل اصلي درياچه را به هم وصل كند با تكنولوژي ايراني حداقل وجود نداشته و به همين دليل كمترين فاصله بين دو ساحل شن ريزي شده. در اين فاصله 14 كيلومتري توسط شن و سنگ ريزه جاده اي به عرض حدود 10 متر احداث شده كه فقط 1300 متر براي ارتباط بيم دو بخش شمالي و جنوبي درياچه باز گذاشته شده و شركت صدرا بر روي اين 1300 متر مشغول ساخت پل است. در آخرين ديدار احمدي نژاد ( مرداد 85 ) وعده ساخت پل براي سفرهاي نوروزي 86 داده شد مه الا كه در شهريور 87 هستيم هنوز خبري از پل نيست.



ارتباط بين دو سر جاده در اين 1300 متر توسط يدك كشهاي بزرگي كه حدود 20 تا 40 اتومبيل ظرفيت دارند ( هر كدام بنا به اندازه شان ) انجام مي شد. ملت ساعتها صف مي استادند كه با ماشينشان سوار يدك كش شوند و در سوي ديگر پياده شوند.
چند روزي است كه اين يدك كشها هم به گل نشسته اند و اين جاده ارتباطي آبي خاكي بي مصرف مانده. بحث اين كه چه كسي مي تواند در جلوگيري از خشك شدن درياچه اروميه موثر باشد خيلي مهم است.
از هركدام از اهالي اين منطقه كه بپرسيد مي گويد دولت بايد فلا مي كرده و بيسار نمي كرده. بايد فلان كند و بيسار نكند. هيچ كس از خودش نپرسيده خود من چه كار مي توانم بكنم!
اگر بخواهيم مدل غربي را در نظر بگيريم و بر اساس آن كمي پيش برويم تا بعد بتوانيم مدل ايراني را تعريف كنيم بايد انجمن هاي غير دولتي فعال شوند. مردم را از عواقب و پيامدهاي اين اتفاق مرگبار آگاه سازند. آنها را براي اعتراض و تحت فشار گذاشتم حكام محلي و كشوري سازماندهي كند. اصولن آزادي يعني همين كه مردم بتوانند حكام را به مسير مورد نظرشان هدايت كنند. ولي همه ميدانيم كه امكان ندارد اين كارها. تا بجنبي انگ ضد نظام بودن مي خوري و در اروميه هم كه به واقع شهري تا خرخره امنيتي است نابود مي شوي.
راستي، ديشب مستند يوز ايراني را ديديد؟ چطور مردم با چوب و سنگ به جان 2 توله يوز 5 ماه افتادند و كشتندشان؟ فرهنگ و درك ما در همين اندازه است. هرچقدر هم رسانه هايمان در بوق و كرنا كنند كه فرهنگمان بالاست و ملت ايران فهيم است، فايده ندارد.


به گل نشستگان را ببينيد:









قايق هاي كوچك نفرات را در دو سوي جاده جابه جا مي كنند:

یکشنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۸۷

آگهي دادن هما در NATIONAL GEOGRAPHIC


هما، هواپيمايي ملي ايران. از آرشيو مجلات NATIONAL GEOGRAPHIC پدرم كش رفتم اين مجله رو و صفحه نهم اش رواسكن كردم، شماره مارس 1973، 35درست سال پيش. تبليغ هما در اين مجله هميشه برايم خيال انگيز بوده. احساس مي كنم نشان از ارزش و توانايي هما و البته ايران در آن زمان داشته . نمي دونم اون روزها هم هر كلاغ كون دريده اي به ايران چنگ و دندون نشون ميداد؟ يك روز براي جزاير ابوموسي و تنب، يك روز براي سهم درياي خزر، يك روز اسمگذاري خليج عربي يك روز ....
پس نوشت : دوستي پرسيد كه از كجا معلوم از مجله نشنال باشد اين لينك؟ چون اين مجله در صفحات آگهي خود اسمي از خود را چاپ نمي كند، تنها راه اين است كه از مجله فيلم بگيرم و برايتان لينك كنم. فردا البته!
پس پس نوشت : اين هم فيلم مربوطه.

سه‌شنبه، خرداد ۰۸، ۱۳۸۶

قوانين مورفي

با تشكر از شروين

قوانين مورفي....خيال يا واقعيت!!!!
يادآوري قوانين مورفي تسکين دهنده بدبياري ها و بدشانسي هاست. قانون مورفي در سال 1949 در پايگاه نيروي هوايي ادوارز شکل گرفت. مورفي مهندس هوافضا بود که روي يک پروژه کار مي کرد. در يکي از سخت ترين آزمايشهاي پروژه يک تکنسين خنگ تمام سيم ها را برعکس وصل کرد و آزمايش خراب شد. مورفي درباره اين تکنسين گفت: "اگه يه راه براي خراب کردن چيزي وجود داشته باشه او همون يه راه رو پيدا مي کنه" و اين اولين قانون مورفي بود. در ابتدا در فرهنگ فني مهندسين رواج پيدا کرد و بعد به فرهنگ عامه راه پيدا کرد. بعداً قوانين ديگري هم بعد از کسب رتبه لازم از بنياد مورفي در زمره قوانين اصلي قرار گرفتند .
حالا قوانين مورفي و قوانين استنباط شده از آن:
- اگر در توده يا کپه اي به دنبال چيزي بگردي، چيز مورد نظر حتما در ته قرار دارد.
- هيچ کاري آن طور که به نظر مي رسد ساده نيست.
- وقتي در ترافيک گير کرده اي لايني که تو در آن هستي ديرتر راه مي افتد.
- هر کاري بيش از آنچه فکرش را مي کني دو برابر آنچه بايد وقت مي برد. مگر اينکه آن کار ساده به نظر برسد که در آن صورت سه برابر وقت مي گيرد.
- هر چيزي که بتواند خراب شود خراب مي شود آن هم در بدترين زمان ممکن.
- اگر چيزي را مقاوم در برابر حماقت احمق ها بسازي احمق باهوش تري پيدا مي شود و کارت را خراب مي کند .
- در صورتي که شانس انجام درست يک کار پنجاه پنجاه باشد احتمال غلط انجام دادن آن نود درصد است.
- وسايل نقليه اعم از اتوبوس، قطار، هواپيما و... هميشه ديرتر از موعد حرکت مي کنند مگر آن که شما دير برسيد. در اين صورت درست سر وقت رفته اند.
- اگر به نظر مي رسد همه چيزها خوب پيش مي روند حتما چيزي را از قلم انداخته اي .
- احتمال بد پيش رفتن کارها نسبت مستقيم با اهميت آنها دارد.
- هر وقت خودت را براي انجام دادن کاري آماده کرده اي ناچار مي شوي اول کار ديگري را انجام دهي.
- اشياي قيمتي اگر سقوط کنند به مکان هاي غيرقابل دسترس مثل کانال آب يا دستگاه زباله خرد کن (آن هم در حالي که روشن است) مي افتند.
- مادر هميشه راه بهتري براي انجام کارتان پيشنهاد مي کند البته بعد از اينکه کار را به سختي انجام داده باشيد.
- هر چه بيشتر سعي کنيد چيزي را از مادرتان پنهان کنيد او بيشتر به وب کم شبيه مي شود.
- 80% امتحانات پايان ترم براساس کلاسي است که در آن غايب بوده اي.
- وقتي قبل از امتحانات نکات را مرور مي کني مهمترين شان ناخوانا ترينشان است.
قوانين اتوبوسي مورفي :
- اگر تو ديرت شده اتوبوس هم دير مي آيد.
- اگر زود برسي اتوبوس دير مي آيد. اگر دير برسي اتوبوس زود رسيده است.
- اگر بليت نداشته باشي پول خرد هم نداري. وقتي پول خرد داري که بليت هم داري.
- هر چه بيشتر از راننده بپرسي که کدام ايستگاه بايد پياده شوي احتمال اين که درست راهنمايي ات کند کمتر خواهد شد.
- مدت زيادي منتظر اتوبوس مي ماني و خبري نيست پس سيگاري روشن مي کني. به محض روشن شدن سيگار، اتوبوس مي رسد. (به عبارت ساده اگر سيگار را روشن کني اتوبوس مي رسد).
- اگر براي زودتر رسيدن اتوبوس سيگار را روشن کني اتوبوس ديرتر مي آيد.
قوانين كامپيوتري مورفي :
- ديسک مشتري در سيستم تو خوانده نمي شود.
- اگر براي خواندن آن نرم افزار پيچيده اي روي سيستمت نصب کني آخرين باري خواهد بود که چنين ديسکي به دستت مي رسد.
قوانين عاشقانه ي مورفي :
- همه خوب ها تصاحب شده اند ، اگر تصاحب نشده باشند حتما دليلي دارد .
- هر چه شخص مذکور بهتر و مناسب تر باشد، فاصله اش از تو بيشتر است.
- شعور ضربدر زيبايي ضربدر در دسترس بودن مساوي عددي ثابت است. ( که اين عدد هميشه صفر است).
- ميزان عشق ديگران نسبت به تو نسبت عکس دارد با ميزان علاقه تو به آنها.
- چيزهايي که يک زن را بيش از هر چيز به مردي جذب مي کند همانهايي اند که چند سال بعد بيشترين تنفر را از آنها خواهد داشت.
فلسفه مورفي
" لبخند بزن... فردا روز بدتريه "
و اما سرنوشت خود آقاي مورفي :
يه شب تو يه بزرگراه سوخت ماشين آقاي مورفي تموم مي شه. اون شب تو بزرگراه ترافيک بوده و ماشين ها با سرعت مورچه مي رفتن. آقاي مورفي هم مي زنه بقل که بقيه رو با تاکسي بره. همينجوري ريلکس کنار بزرگراه واستاده بوده که يهو ماشين يه توريست انگليسي که داشته خلاف جهت مي اومده تپٌي مي زنه بهش و مي ميره.اتفاقا اون روز لباسش هم سفيد بوده . حالا فکر کن با يه لباس سفيد کنار يه بزرگراه شلوغ واستاده باشي. بعد يه گاگولي در جهت مخالف بياد بهت بزنه و بميري . احتمالا موقع جون دادن اين جمله ي معروفش روي لبش بوده :

"اگه يه راه براي خراب کردن چيزي وجود داشته باشه او همون يه راه رو پيدا مي کنه"

دوشنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۸۵

چهارشنبه سوري

مي مرديد 25 سال پيش اين كارو مي كرديد؟ اين همه باعث تغيير سبك برگزاري چهارشنبه سوري نمي شديد؟ اين همه هزينه مادي و معنوي بيخود براي ملت درست نمي كرديد؟

شنبه، اسفند ۰۵، ۱۳۸۵

كوچ

بلاخره امروز هم آوردم و كوچ كردم بلاگرجديد، مباركه! ولي هنوز روي كدهاي اصلي قالب كار نكردم، آخه از قالبهاي فارسي شده استفاده نكرم، و اين قالب هنوز چپ به راسته. اونم تا چند ماه ديگه درست ميشه!

چهارشنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۵

خواب زمستاني

فكر نكنيد مُردَم ها! خواب زمستوني رفتم! از اين حرفا گذشته، تلنگِِ ايميلم در رفته، منم حوصله اين لوس بازي هاي بلاگر رو ندارم، يعني همچين يه نَمور گُشادم، رو همين حساب حوصله لوگ اين كردن اينجا رو ندارم. ميگن uranus.ir داره درست ميشه، تا چه پيش آيد!

پنجشنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۵

فيلتر

به بركت يك روز فيلتر بودن بلاگر و چند روز فيلتر بودن بلاگر بتا، من كلي مطلب واسه اينجا نوشتن داشتم، ولي الان كه دولت فخيمه مرحمت كردن و فيلتر رو برداشتن، من ديگه چيزي براي نوشتن ندارم. امروز فردا دستي به سرو گوش اين مطالب اخيرم ميكشم. اشكالات ويرايشي زياد دارن، اصطلاحات انگليسي، لينك و عكس هم بهشون اضافه مي كنم.

یکشنبه، مهر ۰۲، ۱۳۸۵

نیک آهنگ و کاریکاتورهایی با مایه نجومی



چند بار دیگه هم نیک آهنگ کاریکاتورهای نجومی کشیده بود. تو وبلاگش براش کامنت گذاشتم و اشتباهاتشو گفتم. ولی دوباره این اشتباه رو مرتکب شده. هرچند موضوع اهمیت زیادی نداره ،ولی خب بهتر که همچین اشتباهاتی نباشه.
قسمت پر هلال ماه همیشه رو به خورشیده. یعنی هلال کارکاتور بالا باید به شکل زیر باشه.



که البته اگر به این شکل هم کشیده میشد، یه مسئله دیگه روشن می شد. محل کاریکاتور در نیمکره جنوبی قرار داره. یعنی مسجدها و آدمهایی که تو این کاریکاتور هستن، در نیمکره جنوبی زمین زندگی میکنن نه ایران.

سه‌شنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۵

یکشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۵

علي دايي و فوتبال

متاسفانه این روزها به شدت از علی دایی انتقاد میشه(البته اگه بشه بهش گفت انتقاد). خب اگر واقع بین باشیم هیچ بازیکن ایرانی توان رقابت با افتخارات اونو نداره. بازیکن باهوشیه که برای تیم هم خیلی زحمت میکشه. من که زیاد از فوتبال سر در نمیارم، ولی وقتی میبینم که هم تو کار حمله حداقل 1-2 تا بازیکن رو مشغول خودش میکنه، تو کار دفاع شرکت میکنه و ... ، دلم میسوزه که به خاطر غرض ورزی های عده ای مربی تیم ملی مجبور میشه کنار بزارش.

فوتبال امروز واسه خودش علم عظیمیه و هرکسی نباید و نمیتونه توش نظر بده. تیمی رو که تا به حال ندیده نمیتونه نظر به ارنج کردنش بده یا از ارنج مربی مربوطه ایراد بگیره. اصلن توقع مردم از تیم ملی خیای بالا برده شده بود. هروقت تیم کشتی پرتغال تونست تیم کشتی ایران رو شکست بده، تیم فوتبال ایران هم میتونه تیم فوتبال پرتغال رو شکست بده. اختلاف کلاس فوتبال ایران و پرتغال بیشتر از 2 گله.

سه‌شنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۵

یکشنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۵

صدا و سیما

خیلی از این صدا و سیمای جمهوری اسلامی بدم میاد. تا خرخره که سانسور میکنه و اخبار کانالیره شده به خورد آدم میده، یه چند وقتیه که میبینم فیلمهایی که نشون میده هم کلی با فیلم اصلی فرق داره. نه تنها سانسور شده، اصلن موضوع و دیالوگهای فیلم تغییر کرده و بیشتر هم این اتفاق در مورد فیلمهای آمریکایی میفته. مثل فیلم سقوط که سینما یک، پنجشنبه گذشته نشون داد.
پریشب هم داشتم برنامه "یک جهان، یک جام" رو از شبکه 3 تماشا میکردم. یه دکور چند میلیونی با استفاده از LCD های کره ای و مبلهای ترکیه ای درست کرده بودن. یه نقشه هم از جهان انداخته بودن که ایران یه سرش تو هند بود و یه سرش ساحل مدیترانه. خلاصه چیز مسخره ای بود.
البته بازم میگم، خلایق هرچه لایق.