سه‌شنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۸۴

از رسوم تاسوعا در اردبیل

روز تاسوعا در اردبیل بودم. رسم یا نذر جالبی داشتن اونجا. تو 41 مسجد شمع روشن می کردن. البته نه هر مسجدی، مساجد خاصی. تو شهر راه می افتن کسانی که برای رسیدن به نیازشون نذر کردن به روش خودشون این کار رو هر سال انجام بدن. من مهمان دوستم امید بودم و ناهار روز تاسوعا رو همراه با خانواده عموی امید که آش نذری میدادن بودم. بعد از ناهار پسر عموی امید(کیوان) و امید و بقیه دوستان و اطرافیانشون آماده شدند که پخش کردن شمعها رو شروع کنند. کیوان نذر کرده بود که این کار رو با پای برهنه انجام بده، همراه با همسرش. ساعت 2 شروع کردیم و تا ساعت 7 طول کشید. تمام شهر یه جورایی مشغول این کار بودند و همه پیاده، اکثراً در گروههای چند نفره تا دسته های بزرگ. تمام شهر در جنب و جوش بود. تا آخر شب هم مراسم عزاداری ادامه داشت. به عمرم همچین شور مزهبی رو هیچ جای ایران ندیده بودم. یه چیز خیلی جالب و بی نظیر، رو خیلی از پرچمهای عزاداری نشان شیر و خورشید دیده می شد. به نظرم دلیل محکمیه برای اثبات شیعی بودن این نشان. چون اردبیل رو میشه اولین شهر شیعه ایزان دومست که بوسیله شاهان صفوی که وابستگی به این شهر داشتن در تمام ایران رواج داده شد.

گوشه ای از تاریخ نجوم و فضانوردی، امروز 9 اسفند ماه 1384

سال 1338(شمسی) ، 1959(میلادی) : ایالات متحده اولین ماهواره ای که دارای مدار قطبی بود ،به نام Discoverer 1 را به مدار پرتاب کرد. این اولین پرتاب از پایگاه هوایی Vandenberg نیز بود که در سواحل کالیفرنیا قرار دارد.ویژگی منحصر به فرد این محل این بود که مسیر پرتابه های آن من توانست تا رسیدن به قطب جنوب از روی خشکی عبور نکند. این ماهواره در فاصله کوتاهی بعد از پرتاب از دسترس خارج شد. به احتمال فراوان در حوالی قطب جنوب سقوط کرده است. بعدها معلوم شد که Discoverer نام پوششی ماهواره های جاسوسی سری Corona بوده که در طول جنگ سرد از آنها استفاده می شده.

دوشنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۸۴

گوشه ای از تاریخ نجوم و ستاره شناسی، امروز 24 بهمن ماه 1384

سال 1369(شمسی) ،1990(میلادی) : پس از عبور از نپتون دوربینهای عرشه ویجر 1 به سوی خورشید گشتند و 60 فریم عکس گرفتند که اولین تصویر پرتره از خانواده منظومه شمسی شد. خورشید، زمین، زهره، مشتری، زحل، اورانوس و نپتون به روشنی در این تصویر مشخصند. عطارد بسیار نزدیک خورشید و مریخ نیز در نور خورشید ناپدید شده.

یکشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۴

4 روز سفر

سلام
4 روز پشت سر هم تعطیل بود. رفته بودم اردبیل و آستارا. چیزای خیلی جالبی دیدم. بزودی عکسها و نوشته هامو اینجا می تونید ببینید.

بازهم لیلی

خدا گفت : زمين سردش است . چه کسی می تواند زمين را گرم کند ؟ليلی گفت : من .خدا شعله ای به او داد . ليلی شعله را توی سينه اش گذاشت .سينه اش آتش گرفت . خدا لبخند زد . ليلی هم زد .خدا گفت : شعله را خرج کن . زمينم را به آتش بکش .ليلی خودش را به آتش کشيد . خدا سوختنش را تماشا می کرد .ليلی گُر می گرفت . خدا حظ می کرد .ليلی می ترسيد . می ترسيد آتش اش تمام شود . ليلی چيزی از خدا خواست . خدا اجابت کرد .مجنون سر رسيد . مجنون هيزم آتش ليلی شد .آتش زبانه کشيد . آتش ماند . زمين خدا گرم شد .خدا گفت : اگر ليلی نبود ، زمين من هميشه سردش بود
نوشته عرفان نظر آهاری