چهارشنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۸۸

کارگاه TWAN

دیشب ساعت 10 همراه پوریا دلیر برای شرکت در کارگاه و نمایشگاه جهان در شب به طرف زنجان حرکت کردیم. با اینکه زمان ثبت نام خیلی شور و شوق داشتم برای شرکت در برنامه, ولی دیشب هیچ انگیزه ای نداشتم جز پولی که داده بودم نمی خواستم هدر بره.
صبح حدود ساعت 5 رسیدیم عوارضی و پیاده شدیم. 30 ثانیه بعد از حرکت اتوبوس پوریا یادش افتاد که لپ تاپشو جا گذاشتهتوی ماشین. یک تاکسی گرفتیم و تخت گاز رفتیم دنبال اتوبوس که  وقتی برای ساعت زدن نگه داشته بود پلیس راه بهش رسیدیم و برادر پوریا رفت برداشت لپ تاپشو. تاکسی بردمون خیام و پیاده مون کرد. یک کبابی پیدا کردیم و 2 سیخ کباب خوردیم ساعت 6 صبحی. کبابیه آدم جالبی بود. خیلی به نظر دل شکسته بود.تمام دیوارهای مغازه اش پر از شعرهای عاشقانه و موسیقی مغازه اش هم توی مایه های مرغ سحر.
بعد از کباب دل رو به دریا زدیم و تاکسی گرفتیم به سمت کانون فرهنگی شیخ اشراق سهروردی که محل برگزاری برنامه است.گفتیم یا میریم تو یا همونجا توی پیاده رو ولو میشیم که خوشبختانه وارد شدیم. همراه ما 2 نفر از سعادت شهر و یک نفر هم از شیراز وارد شدند. داخل رفتیم و تختی انتخاب کردیم و تا 10 خوابیدیم. بعد از بیدار شدن رفتیم بیرون تا کافی نت پیدا کنیم. زیر زمین یک مسجدی کافی نت یافتیم. من و پوریا که اطمینیان نکردیم از سیستمهاسون استفاده کنیم. اما 3 دوست دیگه مون کارشونو کردن ورفتن دنیال آذوقه برای شب!!
 

ما برگشتیم کانون و فهمیدیم که اینترنت وایرلس دارن. با کمی کشتی وصل شدیم و الان پوریا در نقش بیلبورد نشسته دم در سالن و داره امور مملکت ایریپابلیکی رو رتق و فتق میکنه منم دارم میلاگم.

رفتیم کارت و ژتون بقیه وسایلی که توی یک پک بهمون دادن رو گرفبیم. تنها مسگل این بود که برنامه همایش رو بهمون ندادن. الان یک گروه موسیقی داره برای اجرا تمرین می کنه. هنوز معلوم نیست افتتاحیه چه ساعتیه. البته مسولین می دونن حتمن, ما بی خبریم. نشستیم تو سالن و منتظر.

رفتیم ناهار چلوبرگ زدیم برگشتیم سالن. هنوز خبری از افتتاحیه نیست. گرنارد مایزر داره عکس و اسلایدهاشو برای نمایش آماده می کنه.
یک اتفاق جالب حین غذا خوردن. زن و مرد توی سالن با یک پرده محل غذاخوردنشون جدا شده بود. تعدادی از خانمها در همان قسمت زنانه ولی کی جلوتر نشته بودند, یکی از برادران اومد و تذکر داد که برید عقب بشینید تا از چشمهای هیز مردها دور باشید!! کمی بعد هم خانمی اومد و پرده جداکننده رو کامل کشید که دنیا و آخرت هر دو طرف به فنا نره!!
برنامه حدود ساعت 4.5 شروع شد. سیاوش صفاریان پور سخنرانان را معرفی و برنامه را اعلام می کرد . اولین نفر دبیر همایش و کارگاه آقای اسدالله قمری نژاد بود. پس از ایشان معاون استاندار صحبتهایی کردند و بلافاصله ترک کردند سالن را که کاش چند ساعتی بیشتر می ماندند و می دیدند که برای چه برنامه ای هزینه کرده اند.
دکتر ثبوتی نیز پس از معاون استاندار صحبت کردند ودرباره جامعه نجوم حرفه ای کشور بیشتر گفتند.
برنامه بعدی اجرای زنده موسیقی ایرانی بود که با پخش عکسهای نجومی بسیار زیبا توسط ویدئوپروژکتور همراهی شد. به حدود ساعت 6 رسیدیم و اعلام شد برای 15 دقیقه استراحت و پذیرایی که در عمل بیش از 45 دقیقه شد. تا ساعت 8 بابک امین تفرشی و گرنات مایزر دریاره تولد و کارهای TWAN و Astronomers without Border صحبت کردند که بازهم همراه با نمایش زیبای عکسهای نجومی عکاسان توان بود. همچنین اعلام شد که از فردا یک نفر به جمع 30 عکاس عضو توان اضافه می شود و به 31 نفر می رسد. البته اعلام نام این شخص به فردا موکول شد ولی برای خواننده احتمالی این وبلاگ می نویسم که نامش امیرحسین ابوالفتح است. و از همینجا بهش تبریک می گم و بیشترین شادباشها رو تقدیمش می کنم.
ساعت 8 برنامه تمام شدو شام دادند. فکر می کنم زمانی که با پورنگ پورحسینی مشغول صحبت درباره روشها و رویکردها برای توسعه نجوم آماتوری بودم بقیه برای افتتاح نمایشگاه توان رفتند. امیدوارماین نمایشگاه را از دستندهم که دیگر چنین فرصتی را برای دیدن عکس نجومی به دست نخواهم آورد.
 
  

 

 
  
  
 از بعضی بخشهای یرنامه فیلم گرفته ام, البته با کمک پوریا و توسط دوربین صابر, اگر کسی حجمشان را کم کندو تکه تکه کندشان در یوتیوب آپلودشان هم می کنم. الان درب داغون توی سالن برنامه که خالی شده نشسته ام و وبلاگ می نویسم. فقط جای می و ساقی خالیه که ....

نوشته های صبحمو ذخیره نکرده بودم همش پرید.

با حدود 45 دقیقه تاخیر شروع شد برنامه صبح. بابک امین تفرشی صحبت کرد درباره مبانی عکاسی. 1045 که تونج تزل می خواست شروع به صحبت کنه برق رفت تا 1 ساعت بعد هم نیومد. در این فاصله بابک با بلندگوی دستی مشعول جواب به سوالهای بچه ها شد. وقتی برق اومد تنج تزل صحبت کرد و کارهاشو نشون داد که واقعن بی نظیر بود. عکساش همه درباره های طولانی مدت نجومی بود. مثل آنالما یا ثیت حرکت رجعی سیارات.

 

 

 
 


الان برنامه شروع شد.بعدن میام.
(1430 , 13 اسفند)

بخش بعد از ناهار برنامه ها حدود ساعت 3 شروع شد. ابتدا علیرضا وفا دریاره ساختار و عملکرد فیزیکی ابزارهای عکاسی دیجیتال صحبت کرد. به دلیل خشک و جدی بودن بحث خیلی ها توی چرت بودن.  اما برای افرادی که دنبال یادگیری اساس دیجیتال بودند مطلب بسیار مفید بود.
 
  


نفر بعدی گرنات مایزر بود که دو سخنرانی اش را فشره و تبدیل به یک سخنرانی کرد. بیشتر وقت را به صحبت درباره عکاسی از خورشید اختصاص داده بود و چند دقیقه ای بیشتر درباره عکاسی اعماق آسمان صحبت نکرد. کلن برنامه روز دوم کارگاه هم خیلی بار آموزشی نداشت که مفیدترین بخش برنامه روز دوم برای من صحبتهای آقای مایزر بود.

بخش بعدی برنامه تقدیر از پیشگام عکاسی نجومی در ایران, آقای اسدالله قمری نژاد بود که با حضور آقایان ذاکاریان و مطیعی و امین تفرشی از ایشان تقدیر به عمل آمد و لوح تقدیرهمراه با هدیه ای از طرف TWAN  به ایشان اهدا شد.
نوبت امیرحسین ابوالفتح بود که در بخش بعدی همراه با ارائه مجموعه ای از عکسهایش در سالهای اخیر به عنوان عضو جدید توان معرفی شود.

 


 



آخرین سخنرانی روز پنجشنبه نیز به عهده اشین زاکاریان بود که درباره تفاوت ها مزایا ومعایب دیجیتال و فیلم نسیت به یکدیگر صحبت کرد.
 


از طرف مجری برنامه (سیاوش) اعلام شد که برای بازدید از نمایشگاه عکس توان در فرهنگسرای امام خمینی و مرکز علوم و ستاره شناسی زنجان به سراغ مینی بوسها برویم. تا رسیدیم جلوی در 2 مینی بوس که تا خرخره مسافر سوار کرده بودند حرکت کردند. فکر کردیم ماشینهای دیگری هم  در راهند که البته اینطور نبود و در همان سرما ماندیم تا مینی بوسها مسافرهایشان را در نمایشگاه پیاده کردند و برگشتند ما را سوار کردند. عکسهای فوق العاده  ای در نمایشگاه بود. البته که نمایشگاهی زیباتر از کارهای بهترین عکاسان نجوم و طبیعت جهان نمی توان یافت و فرصتی بهتر این برای لذت بردن از زندگی نمی توان یافت! حیف که مینی بوسها گروه اول را سریع برده بودند آسمان نما و برگشته بودند که مارا هم ببرند.
 


  
  
  
 

مجموعه جالب و شکیلی است مرکز علوم و نجوم زنجان(یک اسمی توی همین مایه ها). رصدخانه به دلیل مشکلات فنی هنوز راه اندازی نشده ولی آسمان نمای دیجیتال خوبی داشتند. با وجود مشکلاتی که آسمان نما داشت ولی ابزار بسیار مفید و اموزنده ای برای منجمان زنجان خواهد بود. کل مجموعه متعلق به کانون پرورش فکری ست و به نظر بر خلاف رصدخانه زعفرانیه محدودیت سنی برای حضور در کلاسهایش وجود ندارد.
 
  
 
 
  
  

 
 
 


بعد از بازگشت از آسمان نما شام خوردیم (کباب کوبیده) و من مستقیم رفتم خوابگاه. با وجودی که خیلی خسته بودم ولی از این مدل فرصتها که چنین جمع نجومی دور هم جمع باشند خیلی پیش نمی آیدو نشستم پای صحبتهایشان. البته بیشتر گوش می دادم که درباره مشکلات رویت هلال و سواستفاده هایی که بعضی ها از این مقوله می کنند بود!
1230 خوابیدم و 7 بیدار شدم که شروع به نوشتن کردم. اینترنت بیسیمی که از روز چهارشنبه استفاده می کردم دیروز تقریبن به درد نخور شده بود. فکر می کنم چون تعداد استفاده کننده ها زیاد شده بود و شاید بعضی هم با نامردی مشغول دانلود شده بودند تمام تلاشم برای برای ورود به وبلاگم بی نتیجه مانده بود. پس تصمیم گرفتم که صبح اول وقت این کار را انجام دهم.
(آخرین ویرایش 9 صبح 14اسفند 88)


روز آخر بهترین روز برنامه بود. کاش تمام این سه روز به همین منوال بود. هرچند خستکی 2 روز و خوب نخوابیدن شبها انرژی ام رو کم کرده بود ولی با تمام این احوال بیشتر چیز رو امروز یاد گرفتم. صبح هرچند برنامه زودتر از روزهای دیگه شروع شد ولی باز هم از برنامه عقب بودیم. اولین سخنران امیرحسین بود که درباره تهیه تصاویر متحرک صحبت کرد. برای من که تجربه همچین کاری رو نداشتم هنور عالی بود. به عنوان اولین سخنرانی امیر بعد از عضویت رسمی اش در TWANامیدوارم براش شروع خوب و موفقی برای پیشرفت باشه. سپس اشین درباره کمپبنگ در برنامه های رصدی صحبت کرد. سخنران بعدی هم امیرحسین بود درباره پردازش, اصلاح و تقویت عکسهای دیچیتال. در ادامه هم درباره تهیه تصاویر HDR صحبت کردکه این یکی هم برای من خیلی جالب و مقید بود. بعد از چلو جوجه ای که برای نهار خوردیم, کمی از ساعت 2 گذشته بود که بخش پایانی برنامه شروع شدو ابتدا بابک امبن تفرشی درباره پروژه های عکاسی نجومی صحبت کرد. بعد از او هم تونج تزل درباره روشهای ساخت عکسهای پانوراما و واقعیت مجازی صحبت کرد. میشه گفت حسن ختامی بهتر از این نمیشدبرای برنامه در نظر گرفت. برای خود من که فوق العاده جذاب و آموزنده بود. برای همه به نظر همینظور بود چون بی وقفه در پایان برنامه برای آقای تزل دست زدند و این دست زدن تا از سن پایین نیامد متوقف نشد.

 
 

بخش اخر هم شامل کمی صحبت از طرف دبیر و دبیر اجرایی همایش بود. در پایان هم فیلمی از رخدادهای این 3 روز تهیه شده بود که بدک نبود ولی چون من عجله داشتم خودمو زودتر به جایی برسونم که بتونم برگزدم ارومیه ترجیح می دادم زورتر تموم بشهو عکس دسته جمعی یادگاری گرفته بشه و خلاص. حدود ساعت 6 از عوارضی اتوبان زنجان-تبریز سوار اتوبوس شدم والان دارم به سرعت به تبریز نزدیک میشم. تا ساعت 9 فکر کنم برسم.
الان ساعت 0030 صیح شنبه رسیدم ارومیه. جلوی مغازه متنو کپی پیست کردم. فردا عکسهارو اضافه می کنم.

برنامه برای من خیلی مفید بود. امیدوارم دیگران هم ازش استفاده کرده باشند.


آخرین به روز رسانی ساعت 21 یکشنبه 16 اسفند