یکشنبه، تیر ۰۴، ۱۳۸۵

Light My Fire

You know that it would be untrue
You know that i would be a liar
If i was to say to you
Girl, we couldn't get much higher
Come on baby, light my fire
Come on baby, light my fire
Try to set the night on fire
Time to hesitate is through
No time to wallow in the mire
Try now we can only lose
And our love become a funeral pyre
Come on baby, light my fire
Come on baby, light my fire
Try to set the night on fire
Aouh, come on
Come on, babe
Yeah! come on
Come on
Woaouh! yeah
It was the greatest night of my life
Although i still had not found a wife
I had my friendsRight there beside me
We were close together
We tripped the wall, we scaled the graveyard
Ancient shapes were all around us
The wet dew felt fresh beside the fog
Two made love in an ancient spot
One chased a rabbit into the dark
A girl got drunk and balled the dead
And i gave empty sermons to my head
Cemetary, cool and quiet
Hate to leave your sacred lay
Dread the milky coming of the day
Ah, ah, ah, ah
Ah, ah, ah, ah
Ah, ah, ah, ah
Ah, ah, ah, ah
Ah, ah, ah, ah
Ah, ah, ah, ah
Ah, ah, ah, ah
Aah, aah, aah, aah, aah
Aah, aah, aah, aaah
Time to hesitate is through
No time to wallow in the mire
Try now we can only lose
And our love become a funeral pyre
Come on baby, light my fire
Come on baby, light my fire
Try to set the night on fire
Know that it would be untrue
You know that i would be a liar
If i was to say to you
Girl, we couldn't get much higher
Come on baby, light my fire
Come on baby, light my fire
Try to set the night on fire
Try to set the night on fire
Try to set the night on fire
Try to set the night on fire
All right, all right
All right
Light My Fire By : THE DOORS

سه‌شنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۵

یکشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۵

علي دايي و فوتبال

متاسفانه این روزها به شدت از علی دایی انتقاد میشه(البته اگه بشه بهش گفت انتقاد). خب اگر واقع بین باشیم هیچ بازیکن ایرانی توان رقابت با افتخارات اونو نداره. بازیکن باهوشیه که برای تیم هم خیلی زحمت میکشه. من که زیاد از فوتبال سر در نمیارم، ولی وقتی میبینم که هم تو کار حمله حداقل 1-2 تا بازیکن رو مشغول خودش میکنه، تو کار دفاع شرکت میکنه و ... ، دلم میسوزه که به خاطر غرض ورزی های عده ای مربی تیم ملی مجبور میشه کنار بزارش.

فوتبال امروز واسه خودش علم عظیمیه و هرکسی نباید و نمیتونه توش نظر بده. تیمی رو که تا به حال ندیده نمیتونه نظر به ارنج کردنش بده یا از ارنج مربی مربوطه ایراد بگیره. اصلن توقع مردم از تیم ملی خیای بالا برده شده بود. هروقت تیم کشتی پرتغال تونست تیم کشتی ایران رو شکست بده، تیم فوتبال ایران هم میتونه تیم فوتبال پرتغال رو شکست بده. اختلاف کلاس فوتبال ایران و پرتغال بیشتر از 2 گله.

سه‌شنبه، خرداد ۲۳، ۱۳۸۵

یکشنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۵

صدا و سیما

خیلی از این صدا و سیمای جمهوری اسلامی بدم میاد. تا خرخره که سانسور میکنه و اخبار کانالیره شده به خورد آدم میده، یه چند وقتیه که میبینم فیلمهایی که نشون میده هم کلی با فیلم اصلی فرق داره. نه تنها سانسور شده، اصلن موضوع و دیالوگهای فیلم تغییر کرده و بیشتر هم این اتفاق در مورد فیلمهای آمریکایی میفته. مثل فیلم سقوط که سینما یک، پنجشنبه گذشته نشون داد.
پریشب هم داشتم برنامه "یک جهان، یک جام" رو از شبکه 3 تماشا میکردم. یه دکور چند میلیونی با استفاده از LCD های کره ای و مبلهای ترکیه ای درست کرده بودن. یه نقشه هم از جهان انداخته بودن که ایران یه سرش تو هند بود و یه سرش ساحل مدیترانه. خلاصه چیز مسخره ای بود.
البته بازم میگم، خلایق هرچه لایق.

چهارشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۵

چند درس از درسهاي زندگي

درس اول:
يه روز يه کشيش به يه راهبه پيشنهاد مي کنه که با ماشين برسوندش به مقصدش... راهبه سوار ميشه و راه ميفتن... چند دقيقه بعد راهبه پاهاش رو روي هم ميندازه و کشيش زير چشمي يه نگاهي به پاي راهبه ميندازه... راهبه ميگه: پدر روحاني ، روايت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بيار... کشيش قرمز ميشه و به جاده خيره ميشه... چند دقيقه بعد بازم شيطون وارد عمل ميشه و کشيش موقع عوض کردن دنده ، بازوش رو با پاي راهبه تماس ميده... راهبه باز ميگه: پدر روحاني! روايت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بيار!... کشيش زير لب يه فحش ميده و بيخيال ميشه و راهبه رو به مقصدش مي رسونه... بعد از اينکه کشيش به کليسا بر مي گرده سريع ميدوه و از توي کتاب روايت مقدس ۱۲۹ رو پيدا مي کنه و مي بينه که نوشته: «به پيش برو و عمل خود را پيگيري کن... کار خود را ادامه بده و بدان که به جلال و شادماني که مي خواهي مي رسي»!
نتيجه اخلاقي: اينکه اگه توي شغلت از اطلاعات شغلي خودت کاملا آگاه نباشي، فرصتهاي بزرگي رو از دست ميدي!


درس دوم:
يه کلاغ روي يه درخت نشسته بود و تمام روز بيکار بود و هيچ کاري نمي کرد... يه خرگوش از کلاغ پرسيد: منم مي تونم مثل تو تمام روز بيکار بشينم و هيچ کاري نکنم؟ کلاغ جواب داد: البته که مي توني!... خرگوش روي زمين کنار درخت نشست و مشغول استراحت شد... يهو روباه پريد خرگوش رو گرفت و خورد!
نتيجه اخلاقي: براي اينکه بيکار بشيني و هيچ کاري نکني ، بايد اون بالا بالاها نشسته باشي!


درس سوم:
يه روز مسوول فروش ، منشي دفتر ، و مدير شرکت براي ناهار به سمت سلف قدم مي زدند... يهو يه چراغ جادو روي زمين پيدا مي کنن و روي اون رو مالش ميدن و جن چراغ ظاهر ميشه... جن ميگه: من براي هر کدوم از شما يک آرزو برآورده مي کنم... منشي مي پره جلو و ميگه: «اول من ، اول من!... من مي خوام که توي باهاماس باشم ، سوار يه قايق بادباني شيک باشم و هيچ نگراني و غمي از دنيا نداشته باشم»... پوووف! منشي ناپديد ميشه... بعد مسوول فروش مي پره جلو و ميگه: «حالا من ، حالا من!... من مي خوام توي هاوايي کنار ساحل لم بدم ، يه ماساژور شخصي و يه منبع بي انتهاي آبجو داشته باشم و تمام عمرم حال کنم»... پوووف! مسوول فروش هم ناپديد ميشه... بعد جن به مدير ميگه: حالا نوبت توئه... مدير ميگه: «من مي خوام که اون دو تا هر دوشون بعد از ناهار توي شرکت باشن»!
نتيجه اخلاقي: اينکه هميشه اجازه بده که رئيست اول صحبت کنه!


درس چهارم:
بلافاصله بعد از اينکه زن پيتر از زير دوش حمام بيرون اومد پيتر وارد حمام شد... همون موقع زنگ در خونه به صدا در اومد... زن پيتر يه حوله دور خودش پيچيد و رفت تا در رو باز کنه... همسايه شون -رابرت- پشت در ايستاده بود... تا رابرت زن پيتر رو ديد گفت: همين الان ۱۰۰۰ دلار بهت ميدم اگه اون حوله رو بندازي زمين!... بعد از چند لحظه تفکر ، زن پيتر حوله رو ميندازه و رابرت چند ثانيه تماشا مي کنه و ۱۰۰۰ دلار به زن پيتر ميده و ميره... زن دوباره حوله رو دور خودش پيچيد و به حمام برگشت... پيتر پرسيد: کي بود زنگ زد؟ زن جواب داد: رابرت همسايه مون بود... پيتر گفت: خوبه... چيزي در مورد ۱۰۰۰ دلاري که به من بدهکار بود گفت؟!
نتيجه اخلاقي: اگه شما اطلاعات حساس مشترک با کسي داريد که به اعتبار و آبرو مربوط ميشه ، هميشه بايد در وضعيتي باشيد که بتونيد از اتفاقات قابل اجتناب جلوگيري کنيد!


درس پنجم:
من خيلي خوشحال بودم... من و نامزدم قرار ازدواجمون رو گذاشته بوديم... والدينم خيلي کمکم کردند... دوستانم خيلي تشويقم کردند و نامزدم هم دختر فوق العاده اي بود... فقط يه چيز من رو يه کم نگران مي کرد و اون هم خواهر نامزدم بود... اون دختر باحال ، زيبا و جذابي بود که گاهي اوقات بي پروا با من شوخي هاي ناجوري مي کرد و باعث مي شد که من احساس راحتي نداشته باشم... يه روز خواهر نامزدم با من تماس گرفت و از من خواست که برم خونه شون براي انتخاب مدعوين عروسي... سوار ماشينم شدم و وقتي رفتم اونجا اون تنها بود و بلافاصله رک و راست به من گفت: اگه همين الان ۵۰۰ دلار به من بدي بعدش حاضرم با تو ................! من شوکه شده بودم و نمي تونستم حرف بزنم... اون گفت: من ميرم توي اتاق خواب و اگه تو مايل به اين کار هستي بيا پيشم... وقتي که داشت از پله ها بالا مي رفت من بهش خيره شده بودم و بعد از رفتنش چند دقيقه ايستادم و بعد به طرف در ساختمون برگشتم و از خونه خارج شدم... يهو با چهره نامزدم و چشمهاي اشک آلود پدر نامزدم مواجه شدم! پدر نامزدم من رو در آغوش گرفت و گفت: تو از امتحان ما موفق بيرون اومدي... ما خيلي خوشحاليم که چنين دامادي داريم... ما هيچکس بهتر از تو نمي تونستيم براي دخترمون پيدا کنيم... به خانواده ما خوش اومدي!
نتيجه اخلاقي: هميشه کيف پولتون رو توي داشبورد ماشينتون بذاريد!

با تشکر از شروین

شنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۵

برای رصد کجا برویم؟

بهترين مكان رصد كجاست ؟
به تنهايي يا به شكل گروهي قصد برنامه ريزي براي يك شب نجومي را داريد . تمام برنامه ها را در ذهنتان مرور مي كنيد، ابزارهايي را كه بايد با خودتان برداريد، افرادي كه هم پاي رصدي شما هستند و حتي نوع برنامه رصد و اجرامي را كه در اين شب به يادماندني رصد خواهيد كرد مشخص مي كنيد اما ... يك چيز ديگر هم هست كه انتخاب آن اهميت خاصي دارد و ميزان موفقيت برنامه شما به شكل مستقيم به آن وابسته است . ((مكان رصد)) اين همان انتخاب مهم شماست كه بخش عمده و مهم از كل برنامه شما به آن وابسته است .
اگر نجوم آماتوري و رصدي را به تازگي شروع كرده ايد و مي خواهيد به آسمان نگاه كنيد ، شايد اين موضوع زياد به نظرتان مهم نرسد، اما هنگامي كه نجوم را جدي تر مي گيريد و قصد پيشرفت در آن را داريد ، اهميت انتخاب مكان رصد، نمايان مي شود .
در انتخاب مكان رصد، دو بخش جداگانه را بايد در نظر گرفت . يكي شرايط زميني رصدگاه و ديگري شرايط آسماني رصدگاه .
در بخش اول شايد چگونگي دسترسي به رصد گاه ، اهميت بيشتري داشته باشد . در مورد اينكه براي رسيدن به اين مكان مي توان از وسايل نقليه استفاده كرد يا بايد با پاي پياده مسافتي را طي كرد و به آن رسيد، در حالت فعاليت گروهي، توانايي تك تك افراد را در نظر بگيريد، خصوصاً اگر رصدگاه مورد نظر شما در نقطه اي مرتفع مثلاً قلل كوهها است اين مساله خود را بيشتر نشان مي دهد . اگر ابزارهاي رصدي شما و چيزهاي ديگري كه بايد حمل كنيد زياد و سنگين است، انتخاب راههاي ساده تر و هموارتر، عاقلانه است .
پس از اينكه چگونگي رسدن به رصد گاه را مشخص كرديد، به خود رصد گاه مي رسيم . شايد اگر به تنهايي رصد كنيد خود رصد گاه و شرايط زميني آن اهميت چنداني نداشته باشد . اما هنگامي كه به همراه يك گروه به رصد مي پردازيد اهميت شرايط زميني رصدگاه چند برابر مي شود. هموار بودن اين مكان خيلي مهم است زيرا در تاريكي شب كه نه نور مهتاب هست و نه حق روشن كردن آتش يا چراغ قوه و حتي فانوس را داريد ، هموار بودن نسبي مكان رصد، مهم جلوه مي كند . آن قدر كه حتي گاهي سلامت شما به آن وابسته مي شود .
به جز هموار بودن، وسعت رصدگاه و اينكه فضاي كافي براي فعاليت گروه رصدي شما وجود داشته باشد نيز مهم است . در گروه شما افرادي كه به كار رصد مشغولند بايد در يك سو قرار داشته باشند و افرادي هم كه عكسبرداري مي كنند، در سويي ديگر، در ضمن فاصله هر يك از افراد با همديگر نيز بايد مورد نظر قرار گيرد در غير اينصورت رفت و آمد افرد در كنار ابزارهاي رصدي و يا ابزارهاي عكسبرداري به نتايج ناخوشايندي ( خصوصاً براي آنها كه عكس مي گيرند) منجر مي شود.
عوارض طبيعي اطراف رصدگاه نيز براي انتخاب مكان رصد مهم است، كوههاي بلند دوردست و حتي تپه هاي كوتاهي كه در فاصله كمي از مكان رصد شما قرار دارند باعث بسته شدن افق ديد شما مي شود و در عمل قسمتي از فضاي مثبت و مفيد شما كه بايد در آن فضا به رصد بپردازيد از بين مي رود . اين عامل خصوصاً براي برنامه هاي رصدي مهمي چون رصد رويت هلال ماه نو ، يا رصد گرفتگي هايي كه در اوايل روز ( براي خورشيد گرفتگي ) با اوايل شب ( براي ماه گرفتگي ) رخ مي دهد و نيز رصد پديده هايي چون مقارنه هايي كه در نزديكي افق رخ مي دهند، اهميت به سزايي دارد. در رصد خورشيد گرفتگي دوم ابان سال 1374 ، تنها بسته بودن حدود يك درجه از افق شرقي آسمان ( يك درجه يعني فقط 2 برابر قرص خورشيد ) باعث شد كه لحظاتي از شروع كسوف را نتوانيم رصد كنيم . البته از اين نوع مثالها بسيار زياد است. به هر حال، در انتخاب رصدگاه خود اين مورد را هم با دقت بررسي كنيد. البته دقت داريد كه درصدهاي معمولي چون رصد صور فلكي و اجرام غير ستاره اي صورت هاي فلكي، شايد اين عامل نقش كليدي ندارد و اتفاقاُ براي عكاسي از اين موارد، بودن كوه هاي دور و نزديك و حتي عوامل دست ساخت بشر چون ساختمانها بر زيبايي عكسهايتان مي افزايد .
به يك چيز ديگر هم در مورد شرايط زميني رصدگاههايتان دقت كنيد. بوته ها و درختچه هاي كوتاه اطراف!! البته نقش اين بوته ها و درختچه ها ( اگر مزاحم ميدان ديد و افق رصدي تان نباشيد ) مثبت است، چرا كه از جريانات سريع و وسيع هوا در سطح زمين جلوگيري مي كند. بادهاي تندي كه در سطح زمين حركت مي كنند از بدترين مزاحمان رصد شما محسوب مي شوند، چرا كه به سادگي تلسكوب و دوربين هاي عكاسي شما را تكان مي دهند و نتيجه اينكه نه مي توانيد رصد خوبي داشته باشيد و نه عكسهاي خوبي بگيريد. در بسياري از موارد، هنگام نوردهي هاي عكاسي، تنها يك لرزش، هر چند كوچك و اندك، كل كار شما را به هدر مي رهد كه گاهي جبران كردن آن محال است. نقش كه اين بوته ها و درختچه هاي كوتاه دارند، معلوم كردن مرز رصدگاه است . خصوصاً اگر رصدگاه انتخابي شما بر بلنداي كوهي باشد و اطراف آن دره اي پر شيب، آن وقت اين بوته ها و درختچه ها نقش مثبت شان، حياتي مي شود.
از ويژگي ها و خصوصيات زميني رصدگاه كه بگذريم به خصوصيات آسماني مكان رصد مي رسيم. در بيشتر موارد رصدي، شما به آسماني تاريك، بدون باد و ابر و بدون غبار نياز داريد . بنابراين تمام موارد فوق را به عنوان شرايط آسماني مكان رصدتان بايد منظور كنيد .
ابتدا به تاريكي آسمان بپردازيم . جايي را كه به عنوان رصدگاه انتخاب مي كنيد بايد آسمان بسيار تاريك و در اصطلاح اخترشناسان بدون آلودگي نوري باشد . براي اين منظور مكان رصدي تان بايد حتماً از شهرها و روستاها و نيز مناطقي كه چراغ و ساير وسايل روشنايي دارند دور باشد اين دوري را در حد چندين كيلومتر بايد منظور كنيد. آنهايي كه با شهر تهران و مناطق حومه آن آشنايي دارند به خوبي با ميزان آلودگي نوري اين شهر اشنايي دارند، آلودگي نوري شهر تهران، آن قدر زياد است كه حتي وقتي به اندازه 30 كيلومتر از آن دور مي شويد، بازهم به عنوان عامل مزاحم عمل ميكند . براي آنكه به ميزان آلودگي نوري مكان انتخابي خودتان پي ببريد مي توانيد آسمان نگاه كنيد و قدر كم نورترين ستاره اي را مي بينيد تعيين كنيد. در شرايط ايده آل يعني بهترين شرايط مكاني و نيز چشماني كاملاً سالم قدر 6 حداكثر قدري است كه با چشم غير مسلح ديده مي شود، مكاني كه در آسمانش قدر 3 به بعد ديده نشود، عملاً مناسب كارهاي نجومي هدفمند نيست .
منطق كويري چون كرمان و يزد به داشتن آسمانهايي پر ستاره و زيبا معروفند اما اين فقط ظاهر قضيه است چرا كه وقتي در اين مناطق با تلسكوپ و خصوصاً در بزرگنمايي هاي زياد به اجرام آسماني نگاه مي كنيد و يا آنكه به عكسبرداري نجومي مي پردازيد آثار منفي فراواني مي بينيد و به هيچ وجه تصاويري كه مي بينيد و يا بر صفحه عكاسي ثبت مي كنيد، دقيق و كاملاً شفاف نيست و اين دقيقاً به دليل وجود غبار فراوان در آسمان اين مناطق است . بدين ترتيب تلاش مي كنيد كه مقدار غبار در آسمان منطقه رصدگاه شما زياد نباشد. اما مقدار اين غبارها را چگونه بايد تعيين كرد ؟ راه حل بسيار است . كافي است در طي ساعات صبح به اسمان نگاه كنيد . اگر آسمان غبار زيادي داشته باشد در ساعات روشنايي ( خصوصاً در بخشهاي افق ) به جاي انكه آبي ديده شود بيشتر به رنگ سفيد و نقره اي ديده مي شود . بنابراين چنين مكانهايي چندان مناسب رصد نيستند .
مناطق بادخيز را هم به عنوان يك رصدگاه انتخاب نكنيد، به چند دليل، يكي اينكه باد زياد موجب برخاستن مقدار زيادي غبار به آسمان و ايجاد همان اثر منفي قبلي مي شود و ديگر اينكه تلاطم هايي كه در طبقات جوبر اثر وزش باد ايجاد مي شود اثري نامطلوب در شرايط ديده و رصد شما دارد .
به اين ترتيب و با توجه به مواردي كه گفته شد، شما قادر به انتخاب يك رصدگاه خوب و مناسب هستيد. البته حتماً توجه داريد كه جمع كردن تمام موارد گفته شده در يك مكان و يافتن اين چنين مكاني كاري به غايت سخت و گاهي ناممكن است، سعي كنيد با اندكي اغماض بهترين مكان ممكن را بيابيد.جايي كه دسترسي به آن ساده باشد، از نظر ايمني در سطح بالايي باشد و اوضاع جوي آن هم خوب باشد . با اين كارها و داشتن يك برنامه دقيق و اندكي پشتكار و دقت، بي گمان نتايج خوبي از رصدهايتان خواهيد گرفت و حتماً در كارتان پيشرفت خوبي خواهيد داشت .